دوست عزيز!
از اينكه اين قدر ساده و فارغ بالانه حل مشكل مي كنيد جدآ متعجب شدم. واقعآ در اين فكرم كه چگونه عده اي مي توانند با نقل چند حديث تكليف امري را روشن بدانند كه سهل است، ديگران را هم بر اساس آن موعظه كنند!
برادر من!
اگر بر مجاز نباشم من هم بر اين گمانم كه دغدغهء مسائل معنوي را دارم. پس ترديد من را در اعتبار نقل حديث به حساب دشمني يا بيگانه گي ام با امر معنوي نگذاريد. پرسش من از شما اين است: آيا واقعآ انسان امروز مي تواند با ميراث به جا مانده از اديان سنتي - اعم از اسلام و غير آن - مشكلات خود را در باب ارتباط با آسمان حل نمايد؟ عده اي مي گويند با اجتهاد در فروع مي شود، عده اي مي گويند كافي نيست اجتهاد در اصول لازم است! شما چه فكر مي كنيد؟ آيا شما از كساني هستيد كه (اميدوارم از حرف من ناراحت نشويد) مثل كبك سر خود را در برف كرده اند و بدون توجه به اوضاع و احوال كنوني بشر - كه در آن ساده ترين مفاهيم معنوي به فراموشي رفته است - صرفآ تكرار مي كنند كه بنا به فرمايش قرآن راه مستقيم است و همين!
حاضرم بپذيرم كه شايد دنيايي كه شما در آن زندگي مي كنيد به شما اين اجازه را داده كه هنوز با مفاهيم سنتي ديني رابطه برقرار كنيد. اما فرض كه اين طور باشد! براي خيل كثيري از بشر كه هيچ گونه دركي از بنيادي ترين مسائل ايماني ندارند چه كرده ايد؟ چه مي كنيد؟ براي آنها از امام جعفر صادق نقل مي كنيد و آنگاه منتظر مي نشينيد كه اشك بريزند و متحول شوند!؟
دوست من!
انحطاطي موعودي كه اكنون به آن گرفتاريم خيلي عميق تر از آن است كه شما گمان كرده ايد. از اينكه چقدر فارغ البال هستيد به شما رشك مي برم. اما مطمئن نيستم كه خداوند شما را ببخشد. چون شما در برابر سرنوشت معنوي همهء همنوعانتان حداقلي از مسئوليت را داريد.
